سرنوشت باورنکردنی استعداد بینظیر فوتبال ایران! ؛ چه که با خودت نکردی
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۲۱۳۰۸
به گزارش همشهری آنلاین، علیرضا نیکبخت واحدی اینقدر در سال ۷۷ در ابومسلم درخشان ظاهر شد که تمام هواداران فوتبال در ایران آماده ظهور یک ستاره واقعی و بزرگ شدند. داستان علی نیکی خیلی زود آغاز شد و سریع هم به نقطه اوج رسید. او در سن ۱۹ سالگی بازیکن فیکس استقلال و البته یکی از محبوب ترین ستاره های این تیم شده و دو سال بعد به جمع ۱۱ بازیکن اصلی تیم ملی تحت هدایت میرو بلاژویچ نیز راه یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نیکبخت اینقدر در ترکیب استقلال در پست پیستون چپ آماده و تازه نفس بود که سرمربی کروات و مشهور تیم ملی نیز چاره ای جز اعتماد به این بازیکن نداشت و در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲، او از همان بازی اول مقابل عربستان در آزادی به یکی از بازیکنان موثر تیم بدل شد. با گرفتن پنالتی گل اول، نقش نیکبخت در آن پیروزی تاریخی در تهران بسیار مهم و پررنگ بود و این درخشش در مسابقات بعدی و با گلزنی مقابل تایلند در تهران با ضربه ای زمینی و فنی ادامه یافت.
بهترین روزهای فوتبال نیکبخت و زمانی که ستاره های تیم ملی عربستان نیز محو درخشش این جوان ۲۱ ساله بودند
تیم ملی آماده و درخشان ایران در آن مقطع اسیر قوانین عجیب فیفا و کاهش سهمیه آسیا بابت میزبانی مشترک کره و ژاپن شد. مشکل بزرگ دیگر این بود که به شکلی عجیب چین سرگروه شد و ایران و عربستان در یک گروه قرار گرفتند تا فقط یکی از این دو پرستاره به شکل مستقیم راهی جام جهانی شود. به همین دلیل مسیر سخت تیم ملی ایران در نهایت منجر به صعود به جام جهانی نشد و بدشانس بودیم که برابر بهترین ایرلند تاریخ و علیرغم ارائه نمایشی سزاوارانه در دو بازی رفت و برگشت، در نهایت با ان نسل طلایی به جام جهانی نرسیدیم.
بلاژوویچ علاقه زیادی به علی نیکبخت داشت و این بازیکن اغلب در ترکیب ثابت قرار می گرفت. چه حیف که آن نسل طلایی و دوست داشتنی با بدشانسی و قوانین عجیب نتوانست راهی جام جهانی شود و بسیاری از آن بازیکنان بزرگ و طراز اول شانس درخشش در مهم ترین تورنمنت فوتبالی را پیدا نکردند. فوتبال باطراوت و تماشایی تیم تحت هدایت چیرو شاید در سال های اخیر به ندرت تکرار شده و این حسرت تا ابد با فوتبال ایران زندگی خواهد کرد. تیمی که ۹۰ دقیقه حتی در زمین تیم های بزرگ نیز حمله می کرد و تصور کنید در خانه آن ایرلند پرستاره و ترسناک چه موقعیت های خوبی را برای گلزنی از دست داده و چه نمایش تمیز و باکیفیتی داشتیم.
اما درخشش نیکبخت همچنان ادامه داشت. متخصص گلزنی به تیم های عربستانی با لباس استقلال گلزنی، در ادامه یک بار در عربستان دروازه الاتحاد را باز کرد و آن شادی معروف به شکل تماس با موبایل با استفاده از کفش خود را انجام داد و یک بار دیگر هم که آن گل تاریخی در آزادی در دقیقه ۹۰ مقابل الاتحاد. علی نیکی چهار فصل متوالی در هفته اول لیگ با لباس استقلال توانست دروازه حریفان را باز کرده و از این حیث رکوردی تاریخی را به نام خود ثبت کند.
اما یک تصمیم عجیب بعد از فصلی بسیار خوب با استقلال و قهرمانی در لیگ برتر، باعث شد نیکبخت به مدت سه فصل لباس پرسپولیس را به تن کند. علیرغم شروعی درخشان و آماری خوب، در نهایت همین تصمیم باعث شد نیکبخت قبل از ۳۰ سالگی از سطح اول فوتبال ایران کنار برود و چقدر تلخ و ناراحت کننده.
در رده ملی نیز اوضاع چندان متفاوت نبود. بعد از شروعی درخشان در دوره چیرو، علی نیکبخت تمام تورنمنت های مهم از جمله جام ملت های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ و جام جهانی ۲۰۰۶ را از دست داد و حاشیه عجیب هنگام رفتن به فرودگاه باعث شد او برای همیشه با لباس تیم ملی وداع کند. اما علیرغم همه این مشکلات نیز ۷۲ بازی ملی عملکردی بسیار خوب برای علی نیکبخت واحدی محسوب می شود.
بارها شایعاتی در مورد انتقال نیکبخت به تیم های خارجی از جمله اتلتیکومادرید و فنرباغچه نیز شنیده شد و در نهایت این اتفاق رخ نداد. این ستاره خوش تکنیک و خلاق فقط در یک مقطع کوتاه در سال ۸۲ همبازی فرهاد مجیدی در الوصل شده و از این حیث نیز قدر استعداد خود را ندانست.
علیرضا نیکبخت واحدی که در سال های ابتدایی حضورش در زمین در مورد نام خانوادگیش اختلافات زیادی وجود داشت، در طول حدود یک دهه حضور در سطح اول فوتبال ایران کارنامه قابل احترام و موفقی را خلق کرد. اما هواداران فوتبال به خوبی می دانند او بی تردید یکی از بهترین و مهم ترین استعدادهای فوتبال ایران بعد از انقلاب بود و اصلا به آن اندازه ای که استعداد داشت به موفقیت نرسید.
۱۰۰ بازی ملی و بیشتر، حضور مستمر در فوتبال اروپا و رسیدن به بازوبند کاپیتانی تیم های بزرگ و حتی تیم ملی، آینده ای بود که به وضوح می شد در ابتدای فوتبال علی نیکی برایش تصور کرد. اما اینقدر حجم حواشی و اتفاقات غیرمنتظره در مورد این بازیکن زیاد بود که او اصلا نتوانست به همه پتانسیل خود دست پیدا کند و عمر فوتبالی این بازیکن خیلی زود به اتمام رسید. نیکبخت می توانست به یکی از مهم ترین بازیکنان تاریخ استقلال تبدیل شود، اما لجبازی یا شاید اصرار به تیتر یک بودن و در بورس قرار گرفتن، اجازه نداد او به اندازه کافی فوتبال بازی کند و حالا حتما خودش هم بابت این استعدادسوزی پشیمان است.
کد خبر 808830 منبع: ورزش سه برچسبها ویژه ورزشی فوتبال لیگ برتر فوتبال ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ویژه ورزشی فوتبال لیگ برتر فوتبال ایران فوتبال ایران جام جهانی مهم ترین تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۲۱۳۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.